.
چهارشنبه 24 مردادماه، پدر با پای خود بر روی تخت بیمارستان خوابید اما دیگر بلند نشد!
.
قرار بود عمل جراحی کوچکی باشه و فرداش (یعنی پنجشنبه) مرخص بشن عیدی حاج خانوم...
حدود سه سال قبل در چنین روزهایی، من هم بخشی از لشکر شکست خوردۀ چندین هزارنفرهای بودم که خسته از ویرانههای زلزلۀ معروف بلاگفا به دنبال سرپناهی برای ن عیدی حاج خانوم...